تغییر و تحولی که پُری روح القدس انجام می دهد

کارهایی که روح مقدس خداوند برای ما می کند را می توان با مقایسه خصوصیات رسولان عیسی مسیح، قبل و بعد از دریافت روح القدس متوجه شد. در این مطلب 5 عدد از این تغییرات را شرح می دهم:

- {شجاعت}: ترس انسان کنار می رود: هنگام دستگیری مسیح همه فرار کردند و او را انکار کردند. روز پنتیکاست پس از پری روح القدس همان شاگردان ضعیف جلوی هزاران نفر مثل شیر ایستادند و پیغام عیسی مسیح را با شجاعت موعظه کردند. کسی هم نتوانست جلوی رشد آن ها را بگیرد.

- {حکمت}: انسان های نادان را تبدیل به انسان های پر حکمت می کند: مسیح بار ها از نادانی رسولان با ناراحتی و دل شکستگی سخن گفت و گفت خیلی چیزهاست اگر بگویم طاقت تحمل و درک آن را ندارید، ولی چون روح القدس بیاید، همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد. اصلا به پیش بینی های مسیح درباره مصلوب شدن و زنده شدنش توجهی نداشتند و معنی آن را نمی فهمیدند. ممکن است انسان ها سواد داشته باشند ولی مسایل روحانی برایشان مبهم است اما وقتی شاگردان از روح خدا پر شدند، برایشان نقشه خداوند باز شد.

- {امید و آرامش} انسان های مایوس و مضطرب را تبدیل به انسان هایی شاد و امیدوار می گرداند: شاگردان مسیح غم و اضطراب در زندگی داشتند. در باغ جتسیمانی از شدت حضن خوابیدند. شب آخر مسیح به آن ها گفت دلتان مضطرب و حراسان نباشد من آرامش خودم را به شما می دهم. ولی بعد از تسلی گرفتن از روح مقدس خداوند در زندان ها سرود شادی می خواندند. افتخار می کردند و شادی می کردند از اینکه به خاطر ایمان به مسیح رنج می بینند.

- {اطمینان} تبدیل انسان های شکاک و دودل به شاگردانِ با یقین و اطمینان: بارها عیسی مسیح شاگردانش را به خاطر کم ایمانیشان توبیخ کرد. بارها گفت پس ایمان شما کجاست؟ بارها معجزات مسیح را دیدند ولی شک داشتند. وقتی مسیح از مردگان رستاخیز کرد تا وقتی ندیدند و لمس نکردند باور نکردند. ولی بعد از پری روح خدا، چنان با اطمینان درباره خداوند سخن می گفتند که حرفشان بر دل ها می نشست. آن ها فقط مغزشان از دانش مسیح پر نشده بود بلکه قلبشان هم از روح خداوند پر شده بود. بنابر این هیچ شک نداشتند که آنچه اعلام می کنند حقیقت مطلق است.

- {محبت قلبی} انسان هایی که گرفتار مشکل های ارتباطی با دیگران هستند مانند کینه توزی را به شاگردانی پر از محبت و بخشش مسیحی تبدیل می کند: شاگردان مسیح غرور و جاه طلبی داشتند، سوال برایشان پیش می آمد که کدامیک از آن ها از همه بزرگتر است. همه دنبال مقام بودند. مسیح پاهایشان را شست تا درس فروتنی به آن ها بدهد. آن ها خشمگین می شدند که چرا بچه ها را پیش عیسی مسیح می آورند. آن ها از مسیح خواستند اجازه دهد تا دعا کنند و آتش از آسمان بیاید و مردم سامره را نابود کند. پطرس شمشیر کشید و گوش برید ولی عیسی این کار را محکوم کرد. اما وقتی پر از روح القدس شدند، همه با هم یکدل شدند و به هم احترام می گذاشتند، حتی دشمنانشان را محبت می کردند و دعا می کردند که این گناهان را خدا بر ایشان نگذارد.

برگرفته از صحبت های کشیش ادوارد هوسپیان مهر